خاندان جوانشیرخاندان جوانشیر از خاندانهای معتبر قفقاز و شوشی، در دوره قاجار بودند. برخی از اعضای این خاندان پس از سلطه کامل روسها بر قرهباغ و شوشی، به دربار ایران پناهنده شدند و بعدها نیز صاحبِ مناصب بلندمرتبهای در دربار قاجار گردیدند. فهرست مندرجات۱.۱ - تصرف ایروان و نخجوان و اردبیل ۱.۲ - همراهی با کریمخان زند ۲ - ابراهیم خلیلخان جوانشیر ۲.۱ - تسلیم دربرابر آقامحمدخان ۲.۲ - قتل آقامحمدخان قاجار ۲.۳ - سیاست دوگانه ۲.۴ - اتحاد با روسها ۲.۵ - خیانت جعفرقلیخان ۲.۶ - حکومت قرجهداغ ۲.۷ - مأمور کوچ ۳ - ابوالفتحخان جوانشیر ۴ - عباسقلیخان جوانشیر ۴.۱ - حکومت کرمان ۴.۲ - حکومت اردبیل و مشکین ۴.۳ - وزارت عدلیه ۵ - محمدابراهیمخان جوانشیر ۶ - عبدالحسینخان جوانشیر ۷ - محمدتقیخان جوانشیر ۸ - حسینعلیخان جوانشیر ۹ - فهرست منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - پناهخان جوانشیرپناهخان جوانشیر، مشهور به پناه علیبیگ ساروجلوی جوانشیر، [۱]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۸۳.
در زمان شاهعباس دوم صفوی (حک:۱۰۵۲ـ۱۰۷۷) از ترکستان به قرهباغ آمد. [۲]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص۲۰.
وی در زمان نادرشاه (حک: ۱۱۴۸ـ ۱۱۶۰) جارچیباشی بود. [۳]
جهانگیر میرزا، تاریخنو، ج۱، ص ۲۴.
او ابتدا بسیار مورد لطف نادرشاه قرار داشت، اما نادر در اواخر حکومتش به وی خشم گرفت و پناهخان ناگزیر در ۱۱۵۶ به کوهستانهای قرهباغ گریخت. [۴]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۸۴.
وی با شنیدن خبر قتل نادرشاه، در ناحیه قرهباغ دعوی حکومت کرد و با بازگشت ایلات جوانشیر، که نادرشاه آنان را به خراسان کوچانده بود، قدرتش افزون گشت. [۵]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۸۵.
پناهخان از عادلشاه افشار اطاعت کرد و در ۱۱۶۱ از وی لقب خانی گرفت و به حکومت قرهباغ منصوب شد.۱.۱ - تصرف ایروان و نخجوان و اردبیلپس از برکناری عادلشاه و به حکومت رسیدن شاهرخ افشار (حک: ۱۱۶۱ـ۱۲۱۰)، پناهخان گنجه، ایروان، نخجوان و اردبیل را تصرف کرد و خانهای آن مناطق را به اطاعت خود در آورد [۶]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۹۱ـ۹۲.
و سپس قلعههای بیات و تِرناوِت را بنا کرد. او در حدود ۱۱۷۰، به درخواست ملکشاه نظرورنده، یکی از حاکمان ارمنی نواحی قرهباغ، قلعه پناهآباد را بنا کرد. این قلعه بعدها به قلعه شوشی شهرت یافت. [۷]
عباسقلی آقا باکیخانوف، گلستان ارم، ج۱، ص ۱۵۹ـ۱۶۰.
[۸]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۹۳.
یک سال پس از احداث قلعه شوشی، محمدحسنخان قاجار (پدر آقامحمدخان) به آنجا حمله کرد ولی موفق به تصرف آن نشد. [۹]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۹۴ـ ۹۵.
۱.۲ - همراهی با کریمخان زنددر رقابت گسترده میان محمدحسنخان قاجار و کریمخان زند برای تسلط بر حکومت، پناهخان جانب کریمخان را گرفت، که به شکست و کشته شدن محمدحسنخان قاجار انجامید. پس از آن فتحعلیخان افشار از آذربایجان، به قصد مطیع کردن پناهخان، به سوی قلعه شوشی لشکر کشید، اما کاری از پیش نبرد، از اینرو تصمیم به مصالحه گرفت و پیشنهاد کرد که دخترش با ابراهیمخلیل خان، پسر پناهخان، ازدواج کند. وی با این حیله ابراهیمخلیلخان را به اسارت خود در آورد و با سرعت به سوی ارومیه حرکت کرد. [۱۰]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۹۵ـ۹۷.
پناهخان، به قصد آزاد کردن پسرش، به لشکر کریمخان زند ــ که برای سرکوبی فتحعلیخان به طرف ارومیه حرکت کرده بودند ــ پیوست. [۱۱]
عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، بخش ۱، ص ۴۹۱.
[۱۲]
حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، ج ۱، ص ۶۰۵.
[۱۳]
عبدالرشید بن محمد شفیع افشار محمودلو، تاریخافشار، ج۱، ص ۱۴۴ـ ۱۴۵.
با شکست فتحعلیخان، ابراهیم خلیلخان آزاد شد. کریمخان پناهخان را با خود به شیراز برد [۱۴]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۹۷ـ۹۹.
و پسرش، ابراهیم خلیلخان، را به حکومت قرهباغ منصوب کرد. [۱۵]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشنمراد، ج۱، ص ۲۱۲.
پناهخان پس از مدت کوتاهی در شیراز درگذشت. پیکر وی را به قرهباغ فرستادند و در همانجا به خاک سپردند. [۱۶]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۹۹.
۲ - ابراهیم خلیلخان جوانشیراو در تمام دوران حکومت کریمخان زند تا شروع حکومت قاجاریه، به دور از برخوردهای سیاسی با حکومت مرکزی ایران، به توسعه اقتدار خویش در منطقه قفقاز مشغول بود. آقامحمدخان قاجار در پی سرکوبی حکام سرکش آذربایجان و واداشتن آنان به اطاعت از خود، از ابراهیم خلیلخان نیز خواست تا به اطاعت دولت مرکزی در آید. ابراهیمخلیلخان نیز در ۱۲۰۷ با فرستادن عبدالصمدبیگ، پسرعموی خود، به رسم گروگان به تهران، اظهار اطاعت نمود. [۱۷]
محمد فتحاللّه بن محمدتقی ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص ۲۴۲.
۲.۱ - تسلیم دربرابر آقامحمدخاندر ۱۲۰۹، آقامحمدخان قاجار نخستین لشکرکشی خود را به سوی قفقاز، برای تسخیر قرهباغ و سرکوبی ارکلی خان، والی گرجستان ، آغاز نمود. [۱۸]
عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثرسلطانیه، ج۱، ص ۲۳.
ابراهیم خلیلخان، علاوه بر درخواست کمک از دولت عثمانی، [۱۹]
اسناد و مکاتبات تاریخی ایران: قاجاریه، ج ۱، ص ۴.
آشکار و پنهان با ارکلیخان و روسها نیز مناسباتی برقرار کرده بود، بنابراین در برابر آقامحمدخان قاجار مقاومت کرد و تسلیم نشد. آقامحمدخان قاجار که موفق به تسخیر قلعه مستحکم شوشی نشده بود، با کشتن عده بسیاری و به اسارت گرفتن دو تن از برادرزادههای ابراهیم خلیلخان، او را به اطاعت واداشت. سپس آقامحمدخان برای تسخیر تفلیس به گرجستان رفت. [۲۰]
محمد فتحاللّه بن محمدتقی ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص ۲۶۹ـ۲۷۱.
۲.۲ - قتل آقامحمدخان قاجارآقامحمدخان پس از تصرف تفلیس و متواری شدن ارکلیخان و در پی اظهار اطاعت دیگر خانهای قفقاز، خواستار تسلیم ابراهیمخلیلخان شد؛ از اینرو، در ۹ ذیحجه ۱۲۱۱ عازم شوشی گردید. ابراهیمخلیلخان، که تاب مقاومت در برابر سپاه آقامحمدخان قاجار را نداشت، به داغستان گریخت. [۲۱]
محمد فتحاللّه بن محمدتقی ساروی، تاریخ محمدی، ج۱، ص ۲۹۷.
در همان هنگام، آقامحمدخان قاجار در کنار قلعه شوشی به قتل رسید و ابراهیمخلیلخان با شنیدن این خبر به شوشی بازگشت و بیش از پیش بر اقتدار خویش افزود. او همچنین از طرف فتحعلیشاه مأمور فرستادن جسد آقامحمدخان به تهران شد. [۲۲]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۴۶.
[۲۳]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۶۲.
۲.۳ - سیاست دوگانهابراهیمخلیلخان از زمان مرگ آقامحمدخان قاجار در ۱۲۱۱ تا تسلط کامل روسها بر قرهباغ سیاستی دوگانه داشت؛ [۲۴]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۸۸.
[۲۵]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ۱۳۳۹ ش، ج ۹، ص ۳۳۵.
فتحعلیشاه در ۱۲۱۴ با دختر ابراهیمخلیلخان به نام آقابیگم آقا مشهور به آقاباجی، ازدواج کرد. [۲۶]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۱۱۹.
[۲۷]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، فهرسالتواریخ، ج۱، ص ۳۳۳، ۱۳۷۳ ش.
با این همه، هنگام حمله مجدد قوای روسیه به قفقاز در ۱۲۲۰ و با ورود ژنرال روسی، سیسیانوف، به قفقاز، ابراهیم خلیلخان اطاعت از روسها را پذیرفت و در همان سال با روسها عهدنامهای امضا کرد که بر اساس آن، ملزم به پرداخت ده هزار اشرفی به عنوان خراج سالانه و واگذار کردن قرهباغ به روسها شد. [۲۸]
عباسقلی آقا باکیخانوف، گلستان ارم، ج۱، ص ۱۸۷.
۲.۴ - اتحاد با روسهاپس از علنی شدن همراهی ابراهیمخلیلخان با روسها، عباس میرزا نایبالسلطنه به همراه قوایی به سوی آذربایجان حرکت کرد. ابراهیم خلیلخان از سیسیانوف یاری خواست، اما قوای مشترک روسها و سواران قرهباغ در نبرد با عباسمیرزا شکست خوردند و مجبور به عقبنشینی شدند. [۲۹]
محمدصادق بن محمدباقر همایمروزی، تاریخ جهان آرا، ج۱، ص ۱۹۲ـ۱۹۳.
[۳۰]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۲۲۲.
ابراهیمخلیلخان پس از این ناکامی، با آگاه شدن از حرکت عباسمیرزا به سوی شوشی، بار دیگر از سیسیانوف یاری خواست و او نیز سرهنگ کِتلیرفسکی را، با دویست عراده توپ و آذوقه کافی، روانه عَسکران نمود [۳۱]
عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثرسلطانیه، ج۱، ص ۱۴۹، ۱۳۵۱ ش.
[۳۲]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، فهرسالتواریخ، ج۱، ص ۳۴۶، ۱۳۷۳ ش.
اما اینبار نیز شکست خوردند. ابراهیمخلیلخان در ۱۲۲۰، در پی اتحاد قبلی خود با نیروهای روسی، ژنرال سیسیانوف را به قلعه شوشی راه داد. سیسیانوف چهارصد تن از نیروهایش را به محافظت از قلعه گماشت و اختیار قلعه شوشی را کاملاً بهدست گرفت، [۳۳]
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج ۳، ص ۱۴۷۷، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
اما هنگامی که ابراهیم خلیلخان دریافت که قصد نهایی روسها تصرف کامل قرهباغ است و او حتی قادر به حفظ استقلال ظاهری خویش نیست، با ارسال نامهای از عباسمیرزا خواست تا نزد فتحعلیشاه او را شفاعت کند.۲.۵ - خیانت جعفرقلیخانجعفر قلی خان، نوه ابراهیم خلیلخان، که مخالف همراهی پدربزرگش با سپاه ایران بود، [۳۴]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۲۴۸.
به روسها خبر داد و آنها نیز در ۱۲۲۲ شبانه، با راهنمایی جعفرقلیخان، ابراهیم خلیلخان را به همراه ۳۱ نفر از بستگانش، از جمله همسر و دخترش، به قتل رساندند. [۳۵]
عباسقلی آقا باکیخانوف، گلستان ارم، ج۱، ص ۱۸۹.
[۳۶]
محمودمیرزا قاجار، تاریخ صاحبقرانی، ج ۱، ص ۸۷.
[۳۷]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۲۳۶.
[۳۸]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۲۴۸.
پس از آن، سیسیانوف حکومت قرهباغ را به مهدیقلی خان، پسر ابراهیم خلیلخان، سپرد. [۳۹]
جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، ج۱، ص ۱۳۲.
۲.۶ - حکومت قرجهداغجعفرقلیخان که تصور میکرد پس از مرگ پدربزرگش دولت روسیه او را به حکومت قرهباغ منصوب خواهد کرد، از روسها رنجید و به اطاعت حکومت ایران در آمد؛ بنابراین، روسها به او بدگمان شدند، تا جاییکه در ۱۲۲۶ او را دستگیر و برای تبعید به سیبری ، به تفلیس منتقل کردند. به هنگام انتقال به تفلیس، زمانی که از رود ترتر عبور میکردند، جعفرقلیخان از دست روسها گریخت و خود را به ایل جبرائیللو، که در حال کوچ به سمت ایران بودند، رساند. [۴۰]
عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثرسلطانیه، ج۱، ص ۲۶۹، ۱۳۵۱ ش.
[۴۱]
علیقلی بن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اکسیرالتواریخ، ج۱، ص ۳۴۵ـ۳۴۶.
عباسمیرزا با آگاه شدن از فرار جعفرقلیخان از دست روسها، حکومت قرجهداغ ( ارسباران ) را، به انضمام چهار هزار تومان مقرری سالانه، به وی واگذار کرد. [۴۲]
عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثرسلطانیه، ج۱، ص ۲۷۴ـ۲۷۵، ۱۳۵۱ ش.
۲.۷ - مأمور کوچاز سوی دیگر، مهدی قلیخان، که از تعدیات روسها به ستوه آمده بود، در ۱۲۳۵ به دربار ایران پناه آورد. [۴۳]
اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، ج۱، ص ۲۵۸ـ۲۵۹.
مهدی قلی خان در دوره دوم جنگهای ایران و روس (۱۲۴۱ـ۱۲۴۳) همراه سپاه ایران با روسها جنگید. پس از سقوط گنجه، وی در ربیع الاول ۱۲۴۲ مأمور کوچ دادن ایلات قرهباغ به سوی قراجهداغ شد و به دستور عباسمیرزا حدود قراجهداغ و مغان، به عنوان ییلاق و قشلاق آن قوم، تعیین شد. [۴۴]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۶۲۵.
[۴۵]
خاوری شیرازی، ج ۱، ص ۶۲۹.
۳ - ابوالفتحخان جوانشیرپسر کوچک ابراهیم خلیلخان. وی که در دربار ایران بهسر میبرد، بر خلاف برادرش، مهدی قلیخان، متمایل به ایران و در خدمت قشون ایران بود. ابوالفتحخان، بلافاصله پس از درخواست کمک پدرش از حکومت ایران، به همراه قوایی که عباسمیرزا برای یاری ابراهیمخلیلخان فرستاد، به سوی شوشی شتافت اما پیش از رسیدن وی پدرش را کشتند. ابوالفتحخان در ۱۲۲۵ به حکومت دِزْمار منصوب شد. [۴۶]
عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثرسلطانیه، ج۱، ص ۲۳۴، ۱۳۵۱ ش.
او شعر نیز میسرود و طوطی تخلص میکرد. وی در ۱۲۵۵ درگذشت. [۴۷]
محمدعلی تربیت، دانشمندان آذربایجان، ج۱، ص ۲۴۷.
۴ - عباسقلیخان جوانشیرمشهور به والی، فرزند ابوالفتحخان. وی در ۱۲۵۱ به فرمان محمد شاه قاجار به حکومت کاشان منصوب شد، [۴۸]
عبدالرحیم ضرابی، تاریخ کاشان، ج۱، ص ۴۰۶.
[۴۹]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ۱۳۳۹ ش، ج۱۰، ص ۱۶۹.
[۵۰]
یحیی احمدی کرمانی، فرماندهان کرمان، ج۱، ص۲۱۰.
اما سال بعد، هنگام سفر محمدشاه به گرگان، بهسبب شکایت مردم، عزل شد. [۵۱]
محمدتقی بن محمدعلی سپهر، ناسخالتواریخ، ج ۲، ص ۲۴۶.
[۵۲]
محمدتقیبن محمدعلی سپهر، ناسخالتواریخ، ج ۲، ص ۲۵۷.
۴.۱ - حکومت کرمانمحمدشاه در ۱۲۵۷ عباسقلیخان را به حکومت کرمان منصوب کرد. [۵۳]
علیقلی بن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اکسیرالتواریخ، ج۱، ص ۵۲۷.
[۵۴]
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج ۳، ص ۱۶۵۶، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
وی در دوران حکومت در کرمان، قلعه بم را مرمت و در آنجا چاه آب حفر کرد. همچنین آذوقه چندین ساله شهر را در قلعه ذخیره نمود و دستور داد تا برای پرورش کرم ابریشم در حومه شهر کرمان دوازده هزار درخت توت بکارند. [۵۵]
محمدتقی بن محمدعلی سپهر، ناسخالتواریخ، ج ۲، ص ۳۶۶.
[۵۶]
یحیی احمدی کرمانی، فرماندهان کرمان، ج۱، ص ۲۱۴.
وی تا ۱۲۵۹ در این منصب باقی ماند. [۵۷]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ۱۳۳۹ ش، ج ۱۰، ص ۲۷۳.
۴.۲ - حکومت اردبیل و مشکینپس از مرگ محمدشاه قاجار، عباسقلیخان به دستور مهد علیا اداره امور خالصه جات را برعهده گرفت. [۵۸]
محمد جعفربن محمدعلی خورموجی، حقایق الاخبار ناصری، ج۱، ص ۳۸.
سپس در ۱۲۶۵ به حکومت اردبیل و مشکین منصوب شد و همچنین مأمور حفظ امنیت مرزهای ایران با روسیه گردید که از زمان فوت محمدشاه، راهزنان آن را ناامن کرده بودند. [۵۹]
محمد جعفر بن محمدعلی خورموجی، حقایق الاخبار ناصری، ج۱، ص ۸۱.
۴.۳ - وزارت عدلیهدر ۱۲۷۵، با تشکیل شش وزارتخانه و حذف مقام صدراعظم در دوره ناصرالدینشاه، عباسقلیخان با لقب معتمد الدوله به وزارت عدلیه منصوب شد. [۶۰]
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، ج۱، ص۴۰، ۱۳۶۳ ش.
[۶۱]
روزنامه وقایع اتفاقیه، ج۱، ص ۱ ـ ۲.
وی در ۱۲۷۶، علاوه بر سمتی که داشت، عضو مجلس شورای دولتی شد و تا زمان مرگش (۱۲۷۸) در این سمت باقی ماند. پس از مرگش، منصب وزارت وی به برادرش، محمدابراهیم خان، رسید. [۶۲]
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج ۳، ص ۱۸۲۲، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
[۶۳]
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج ۳، ص ۱۸۴۱، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۵ - محمدابراهیمخان جوانشیرپسر دیگر ابوالفتحخان جوانشیر، وی مدت کوتاهی وزیر عدلیه بود و سپس از این سمت برکنار شد اما بار دیگر با لقب معتمدالملکی به همان سمت رسید. [۶۴]
مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج ۲، ص ۲۲۹.
۶ - عبدالحسینخان جوانشیراز بازماندگان خاندان ابراهیمخلیل خان جوانشیر، وی در ۱۲۵۶، در زمان محمدشاه قاجار، به حکومت کرمانشاهان منصوب شد. [۶۵]
محمدتقی بن محمدعلی سپهر، ناسخالتواریخ، ج ۲، ص ۳۷۹.
[۶۶]
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج ۳، ص ۱۶۵۵، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
او از عهده مقابله با خانهای کرمانشاهان برنیامد، پس در ۱۲۵۷ محمدشاه قاجار محبعلیخان، سردار ماکویی، را برای کمک به عبدالحسینخان به آنجا فرستاد. عبدالحسینخان، به گمان اینکه محبعلیخان برای عزل او به کرمانشاهان آمده، با خانهای کرمانشاهان همدست گردید، اما کاری از پیش نبرد؛ سپس معزول و به تهران فرستاده شد. [۶۷]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ۱۳۳۹ ش، ج۱۰، ص ۳۱۶.
[۶۸]
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج ۳، ص۱۶۶۰، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۷ - محمدتقیخان جوانشیراز دیگر بازماندگان ابراهیمخلیلخان جوانشیر، وی در ۱۲۶۷ در دوره ناصرالدینشاه، به حکومت شاهرود و بسطام منصوب گردید، [۶۹]
روزنامه وقایع اتفاقیه، ج۱، ص ۲.
اما در ۸ جمادیالاخره همان سال درگذشت.۸ - حسینعلیخان جوانشیرپس از او، یکی از بستگانش به نام حسینعلیخان جوانشیر به جای وی حاکم ولایت مزبور شد. [۷۰]
روزنامه وقایع اتفاقیه، ج۱، ص ۲.
[۷۱]
محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، ج۱، ص۶۰، ۱۳۶۳ ش.
احتمالاً در دوره محمدشاه قریههای پریخان، مشکین، دوشودرلو، ساروخانلو تراکمه و بارانچه به وی اعطا شده بود. [۷۲]
فرمانها و رقمهای دوره قاجار، ج ۱، ص ۲۹۵.
[۷۳]
فرمانها و رقمهای دوره قاجار، ج ۱، ص ۲۹۷.
[۷۴]
فرمانها و رقمهای دوره قاجار، ج ۱، ص ۳۰۳.
[۷۵]
فرمانها و رقمهای دوره قاجار، ج ۱، ص ۳۰۹.
اولاد و بازماندگان ابراهیم خلیلخان جوانشیر در دربار ایران با احترام میزیستند و شاهان قاجاری مناطقی را به عنوان تیول در اختیار ایشان میگذاردند. ۹ - فهرست منابع(۱) یحیی احمدی كرمانی، فرماندهان كرمان، چاپ محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران ۱۳۷۱ ش؛ (۲) اسناد و مكاتبات تاریخی ایران: قاجاریه، چاپ محمدرضا نصیری، تهران: كیهان، ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش؛ (۳) اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۲ ش؛ (۴) علیقلی بن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اكسیرالتواریخ: تاریخ قاجاریه از آغاز تا سال ۱۲۵۹ ق، چاپ جمشید كیانفر، تهران ۱۳۷۰ ش؛ (۵) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش؛ (۶) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ ش؛ (۷) عبدالرشید بن محمد شفیع افشار محمودلو، تاریخافشار، چاپ محمود رامیان و پرویز شهریار افشار، [۱] ۱۳۴۶ ش؛ (۸) عباسقلی آقا باكیخانوف، گلستان ارم، چاپ عبدالكریم علیزاده و دیگران، باكو ۱۹۷۰؛ (۹) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ ش؛ (۱۰) محمدعلی تربیت، دانشمندان آذربایجان، تهران ۱۳۱۴ ش؛ (۱۱) جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قرهباغ، چاپ حسین احمدی، تهران ۱۳۸۲ ش؛ (۱۲) جهانگیر میرزا، تاریخنو: شامل حوادث دوره قاجاریه از سال ۱۲۴۰ تا ۱۲۶۷ قمری، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۲۷ ش؛ (۱۳) فضلاللّه بن عبدالنبی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران ۱۳۸۰ ش؛ (۱۴) محمد جعفر بن محمدعلی خورموجی، حقایق الاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ ش؛ (۱۵) روزنامه وقایعاتفاقیه، ش ۱، ۵ ربیعالا´خر ۱۲۶۷، ش ۱۰، ۸ جمادیالا´خره ۱۲۶۷، ش ۳۹۷، سلخ محرم ۱۲۷۵؛ (۱۶) محمد فتحاللّه بن محمدتقی ساروی، تاریخ محمدی (احسن التواریخ)، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۷۱ ش؛ (۱۷) محمدتقی بن محمدعلی سپهر، ناسخالتواریخ: تاریخ قاجاریه، چاپ جمشید كیانفر، تهران ۱۳۷۷ ش؛ (۱۸) عبدالرحیم ضرابی، تاریخ كاشان، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۶ ش؛ (۱۹) ابوالحسن غفاری كاشانی، گلشنمراد، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ ش؛ (۲۰) فرمانها و رقمهای دوره قاجار، ج ۱، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۱ ش؛ (۲۱) حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری،چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ ش؛ (۲۲) محمود میرزاقاجار، تاریخ صاحبقرانی، نسخه خطی كتابخانه ملی ایران، ش ۱۸۹۲/۱۱۱۷/س ؛ (۲۳) عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثرسلطانیه: تاریخ جنگهای ایران و روس، تبریز ۱۲۴۱، چاپ غلامحسین صدری افشار، چاپ افست تهران ۱۳۵۱ ش؛ (۲۴) عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، تجربه الاحرار و تسلیه الابرار، چاپ حسن قاضی طباطبائی، تبریز ۱۳۴۹ـ ۱۳۵۰ ش؛ (۲۵) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، فهرسالتواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۷۳ ش؛ (۲۶) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضه الصفای ناصری، در میرخواند، تاریخ روضه الصفا، ج ۸ ـ۱۰، تهران ۱۳۳۹ ش؛ (۲۷) محمدصادق بن محمدباقر همایمروزی، تاریخ جهان آرا، نسخه خطی كتابخانه ملیایران، ش ۲۲۵۹/ف. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان جوانشیر»، شماره ۵۱۵۶. ردههای این صفحه : تراجم | خاندان ها | خاندان های ایرانی | رجال سیاسی عصر قاجار | کارگزاران حکومت صفویه | مقالات دانشنامه جهان اسلام
|